سهمار

مجید سرنی زاده

سهمار

مجید سرنی زاده

روز جهانی تاتر سال 1395

در روز جهانی تئاتر، از همکارانم نمی پرسم ازتئاتر چه بدست آورده ایم، که قطعا در شمار نمیگنجد.

می خواهم بپرسم ما برای تئاتر چه کرده ایم؟

امروز تئاتر را آنچه باربا بر آن نام می نهد یعنی " جزیره کوچک آزادی" نمی یابم . تئاتر را کمترمحملی برای آزادی، اندیشه ورزی، انسان بودن و برداشتن فاصله ها می یابیم . می بینیم که متاثر از فرهنگ سرمایه داری نیم بند لجام گسیخته ،تئاتر را محملی کرده ایم برای تبلیغ، برای تقلید ، برای خودنمائی ها و برای حضور مد بر روی صحنه .

صنعت تبلیغات به مدد امکانات هنر نمایش به زندگى مردم رخنه کرده است ،و شهروندان را نمایش زده کرده، آنهم نمایش های دروغین و غیر صادقانه تا فروش را روز افزون کند. شهروندان هر روز وهر لحظه در برخورد با رسانه ها و شبکه های تلویزیونی و حتی در منظره عبور و مرور اتوبوس ها با نمایش مواجه هستند .

در این اوضاع ما به عنوان هنرمند تئاتر نیز محو و محصور تبلیغات و رسانه شده ایم. تئاتر که روزی بی واسطه ترین ارتباط انسانی را با مخاطب خود داشت، امروز از الگوی تبلیغات و مد به عنوان واسطه ارتباطی مدد می گیرد. 

یا در محتوی آثار مستبدانه به تبلیغ یک اندیشه و ایدئولوژی می پردازیم  یا در شکل آثارمان از نمایشنامه هایمان گرفته تا شخصیت پردازی، بازی ها ، طراحی لباس و صحنه و نور و ... الگوی ما نه هنر که تبلیغات است و مهمترین هدف نیز فروش روز افزون.  

عقیده دارم تئاتر بهتر است یک فضای جدید برای خود ایجاد کند . فضایی که بتوان صادقانه ترین رنگ ها ، آواها ، طرح ها و نورها را در آن یافت، تئاتری که نمی خواهد تماشاگر را شگفت زده کند، تئاتری که طبیعی است، رنگ و بوی طبیعت دارد و فاصله ها را بر می دارد . 

تئاتر دستگاه تبلیغ نیست، تئاتر استبداد رای ندارد، تئاتر فریب نمی دهد، تئاتر تقلید نمی کند، بلکه نقد میکند و می آفریند.  

و باز می پرسم ما برای تئاتر چه کرده ایم ؟ 


مجید سرنی زاده

هفتم فروردین 1395


موانع اقتصاد خلاق در ایران

تعریف و تدوین ادبیات مربوط به مقوله اقتصاد فرهنگ ( اقتصاد خلاق ) و شناخت ابزار و تکنیک های مورد نیاز برای سنجش نسبت فرهنگ و اقتصاد ، نیازمند تلاشی مستمر ، علمی ، آگاهانه و عملی است که انجام پژوهشهای بنیادی –کاربردی و استفاده از تجربیات سایر کشورها در این زمینه ، قطعا روشنگر  این مسیر و راهنمای مناسبی برای ورود  اندیشمندان  ، اقتصاد دانان ، بنگاههای فرهنگی  و هنری و دولتمردان  به این حوزه است .

اقتصاد فرهنگ و هنر  ( اقتصاد خلاق ) ناظر بر شناخت مناسبات و تعاملات بین حوزه های تولیدی و آفرینش ، مصرف و بازار بوده و با استفاده از نظام آماری و جمع آوری و پردازش داده های اطلاعاتی ، قادر خواهد بود ، دولت را در تخصیص و تجهیز مکفی اعتبارات فرهنگی از محل منابع عمومی یاری نموده و در اتخاذ شیوه های حمایتی و هدایتی مناسب به منظور تشویق و ترغیب مشارکت بخش غیر دولتی در فعالیت های فرهنگی و افزایش سهم سرمایه گذاری افراد و بنگاه های فرهنگی و هنری در تولید و عرضه کالاها و خدمات فرهنگی در حوزه سیاستگذاری و برنامه ریزی هدایت نماید . ( هادیان ،1382 ،415)

 اگر بگوئیم که " ماشین های فرهنگی " طی دهه های اخیر، بیش از یک قرن گذشته موجب تغییرات شدید در زندگی فرهنگی اکثریت بزرگی از مردم – غیر از روشنفکران – گردیده اند به خطا نرفته ایم . در ژانویه 1978 در یک شب ،120 میلیون شنونده در سراسر اروپا به اجرای سمفونی نهم بتهون توسط ارکستر فیلارمونیک برلین گوش فرا دادند . با این حال مطالعه سیاستهای فرهنگی در غالب موارد در پیرامون تلاشهایی بوده که توسط مقامات دولتی و از طریق چند موسسه انگشت شمار به عمل می آید (ژیرارد ،1380،32) . اقتصاد هنر در کشور ما در مسیر بررسی الزامات توسعه فرهنگی و صنعت فرهنگی و هنری مورد توجه قرار گرفته و بدلیل جوان بودن این حوزه مطالعاتی ، عمده تلاشها برای تبیین مبانی نظری و بکارگیری شیوه های سنتی بازار هنر ، مصروف شده است .

در تاکید بر ضرورت ارائه دستور کاری برای مطالعه اقتصادی فعالیتهای فرهنگی و هنری در کشور ، زمینه های مطالعاتی این حوزه را درسه بخش زیر لازم می دانند : 1- طراحی نظام های حساب های اقتصادی برای هر زیر بخش فرهنگ و هنر کشور ، 2- مطالعه نظری ابعاد اقتصادی فعالیتهای فرهنگی و هنری ،3- مطالعه نظری و تجربی سیاست های اقتصادی  در بخش فرهنگ و هنر  ( شورای فرهنگ عمومی، 1379 ، 18-25 ) .

محمدی در یک طبقه بندی کلی موانع تولید فرهنگی در کشورمان را در چهار دسته کلی جای می دهد شامل : 1- موانع نگرشی ( همچون ایده های ضد تولید ، نگاه ایدئولوژیک به میراث فرهنگی ،بی اعتماد ی به خود و ... )2- موانع ساختاری ( ضعف نهادهای مدنی ،فقدان بازار رقابتی ،استفاده نا مناسب از ابزارها و...) 3- دلالی فرهنگی ، 4- دولت ( به عنوان نهادی با ساخت آمرانه و کنترل صنایع فرهنگی متناسب با فرهنگ سیاسی ) ( محمدی ،1377 ، 171-217 ) .در کنار این موانع سیاستگذاری و تصمیمات مبتنی بر آزمون و خطا ، بینش های متعارض در زمینه توسعه ، تهاجم فرهنگ جهانی ، گسترش پدیده همانندسازی فرهنگها سبب شده فعالیتها و برنامه های موجود مناطق وسیعی از کشور و قشرهای گوناگون جامعه را پوشش ندهد ( ایمانی خوشخو ، 1388، 80 ). به عنوان نمونه در بررسی هایی که در حوزه اقتصاد سینما انجام شده مهمترین دلایل عدم توفیق فیلم های سینمایی ایرانی را ، ناهماهنگی و نبود همفکری بین تهیه کنندگان ، نبود مطالعات علمی و اصولی در مورد سلیقه افراد و مشتریان ،نبود امکان فروش در بازارهای جهانی ، سیاست های مداخله گرایانه دولتی ، نبود تمرکز نیروهای کارآمد و متخصص ، ...  می دانند( صفوی ، 1381 ، 20 ) . همچنین در پژوهش دیگری هنرکار ، مشکلات فنی و تکنولوژیک را در کنار سایر متغیرهای دولتی و نیروی اسنانی به عنوان یکی از ریشه های بحران اقتصاد سینمای ایران می داند و اذعان میکند که ما در کشور فیلم می سازیم اما قادر نیستیم مواد و تجهیزات فنی این صنعت را در داخل کشور تولید کنیم و واردات تجهیزات و مواد فیلم سازی و لابراتواری هم هزینه های بالای در پی دارد و هم سبب غفلت از بخش مهمی از جنبه اقتصادی صنعت سینما می شود . (هنرکار ،1374 ،29 ) . در خصوص بازار فرش نیز مشکلاتی چون : خلا مدیریتی و ساختاری در بخش فروش ، بی توجهی به عوامل محیطی موثر بر بازاریابی فرش دستباف و عدم کاربرد استراتژی بازاریابی را به عنوان سه مشکل اصلی در بازاریابی فرش دستباف در بازارهای بین المللی طرح میکنند ( ایرانی کرمانی ،1391، 132) .

 همه این موارد در کنار مشکلاتی چون آکادمیک نبودن دوره های آموزشی ، عدم حمایت مالی توسط بنگاههای پولی ، عدم تنوع و گوناگونی در محصولات ، تولید سنتی و غیر علمی و عدم توجه به فناوری های نوین در تولدی ، هزینه های بالای مالیات و گمرک برای خروج از کشور ، نبود تبلیغات و بازاریابی مناسب و ... ( صرامی ،1384 ، 57) چالشهایی هستند که متخصصین برای توسعه صنایع فرهنگی در ایران یاد می کنند.

با وجود راه حل های ارائه شده اما هنوز پژوهش های زیادی در کشور ما در حوزه اقتصاد فرهنگ انجام نشده و مدل های توسعه بسیار کمی برای حوزه فرهنگ در کشور ما طراحی و ارائه گردیده است و لزوم ارائه مدل های جدید بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. استان هرمزگان نیز البته مثل هر جای دیگر کشور با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند و اکنون که گروههای هنری در استان هرمزگان از در حال پوست اندازی و تبدیل شدن به شرکت های فرهنگی هستند ضرورت پرداختن به مباحث مربوط به کارآفرینی و توسعه در حوزه اقتصاد خلاق  بیش از هر زمان دیگر احساس می شود .

دلنوشته های راجی

با راجی در سالهای اولیه شکل گیری تاتر کارگاه آشنا شدم و الان چند ماهی است همکار من در مرکز رشد است ، او از یازدهم خرداد ماه  وبلاگی بنام " دلنوشته های راجی "را راه انداخته که سر زدن به آن خالی از لطف نیست.  

  

...وسایه درختان در تاریک روشن نور کم فروغ چراغ ها که از روی مهتابی خانه بر روی آن ها پخش می شد و انعکاس شاخه های انها برروی دیوار خشتی ، شکل های مبهم ودر هم وهیولا وار ورعب آوری می ساخت و پیچیدن صدای باد درون بادگیر دراتاق بادگیر در تابستان ها که صدای ناله های انسانی را بیاد می آورد و درهای چوبی خانه که تعدادشان کم نبود و هنگام باز وبسته شدن  صدای عجیبی داشت و و و و و.......  

بخشی از متن گوژپشت نتردام  از وبلاگ راجی +