سهمار

مجید سرنی زاده

سهمار

مجید سرنی زاده

بی بی و بی تاجی

سال جدید رو در کنار بی بی شروع کردیم ، بخاطر کسالتش این روزها مهمان ماست و روز چهارم که کمی حالش بهتر شد از خاطرات گذشتش گفت ، خاطره ای مربوط به نزدیک به 70 سال پیش از دوستی به نام " بی تاجی " در روستای سرنی .

 بی تاجی دخت عبدا... خان و نوه برکت بوده که گویا حدود اواخر دهه بیست با احمد شاه خان از بزرگان میناب ازدواج کرده ، روز عروسی ، بی تاجی رو در مسافتی نزدیک به یک کیلومتر بین دو پرده ای که مولدها دو طرفش رو گرفته بودند تا نگاه نامحرمان بهش نیفته به خانه بخت بردند ...

جواهرات بی تاجی در اون روز چشم همه رو خیره کرده بوده و چیزی از عروسای فیلمای هندی کم نداشته ، از جمله : تو بشکی ، تو زلفی ،خلخال بازو ،کیره پا ،برغومی ، سردماگی ،پدری ،تالومی( تلک) ،گوشواره ،در غلامی ،مودی ، گلوبند ،سینه ریز ،شصتی پا ،شصتی دست ، روبن طلا ،لچک با اشرفی طلا ،شاه اشرفی ،اشرفی کوچک ، انگشتر طلا ، خروس طلایی و...

ضمنا گویاغلامعلی خان پسر معین خان هم از خواستگارای بی تاجی بوده که روزی با "اسب گل اژدری "به همراه برادراش احمدخان ،ناصرخان و سید خان به خواستگاری بی تاجی میاد اما خبردار می شه که احمدشاه خان زودتر از اون جنبیده و عروس رو خواستگاری کرده و...

 

به نقل از بی بی ، با احترام به همه کسانی که اسمشون توی این روایت اومده و من نمیشناسمشون .

مردی که حصر استبداد و استعمار را شکست

حیات، عرض، مال و موجودی من و امثال من در برابر حیات و استقلال و عظمت و سرافرازی میلیون‌ها ایرانی و نسل‌های متوالی این ملت کوچک‌ترین ارزشی ندارد و از آنچه برایم پیش آورده‌اند هیچ تاسف ندارم و یقین دارم وظیفه تاریخی خود را تا سرحد امکان انجام داده‌ام. من به حس و عیان می‌بینم که این نهال برومند در خلال تمام مشقت‌هایی که امروز گریبان همه را گرفته است به‌ثمر رسیده است و خواهد رسید. عمر من و شما و هرکس چند صباحی دیر یا زود به پایان می‌رسد. ولی آنچه می‌ماند حیات و سرافرازی یک ملت مظلوم و ستمدیده است…

دیگر کدام روزنه، دیگر کدام صبح/ خواب بلند و تیره دریا را/ آشفته و عبوس / تعبیر می‌کند؟ / من می‌شنیدم از لب برگ/ این زبان سبز / در خواب نیم‌شب که سرودش را/ در آب جویبار، بدین گونه شسته بود: در سوگت‌ ای درخت تناور! / ‌ای آیت خجسته در خویش زیستن! / ما را/ حتی امان گریه ندادند. /… گیرم، بیرون ازین حصار کسی نیست/ گیرم در آن کرانه نگویند/ کاین موج روشنایی مشرق/ بر نخل‌های تشنه صحرا، یمن، عدن… / یا آب‌های ساحلی نیل از بخششِ کدام سپیده‌ست/ اما، من از نگاه آینه/ هرچند تیره، تار/ شرمنده‌ام که: آه/ در سکوت‌ ای درخت تناور، /‌ ای آیت خجسته در خویش زیستن، / بالیدن و شکفتن، / در خویش بارورشدن از خویش، / در خاک خویش ریشه‌دواندن/ ما را/ حتی امان گریه ندادند.  

( شفیعی کدکنی ،۱۵ اسفند ۱۳۴۵)

ملاحظات فرهنگی در طراحی کسب و کارهای دانش بنیان

تکنولوژی های جدید بستری برای تغییر سبک زندگی جوامع ایجاد میکنند ، نکته ای که پیشرفتهای تکنولوژیک در حوزه زیست فناوری ، ارتباطات و ...در دهه های اخیرآنرا تائید کرده اند . عدم شناسایی و پیش بینی این تغییرات هزینه های اجتماعی ، فرهنگی و اخلاقی زیادی را بر افراد و جوامع تحمیل میکند . در حوزه اخلاق در دهه های اخیر تلاشهای زیادی برای کنترل تبعات فناوری های نوین صورت گرفته اما به فرهنگ و سبک زندگی که می رسیم تلاش ها بسیار ناچیز است .

پارک های علم و فناوری و مراکز رشد فناوری در کشور ما به عنوان نهادهای مادر برای تبدیل ایده به محصول ، کالا و فناوری مطرح هستند . نهادهایی که به عنوان کوریدورهای علم و فناوری به عنوان زیرساختهای اصلی اقتصاد دانش بنیان مطرح هستند و رویکرد علمی  و همه جانبه را در توسعه فناوری مورد توجه قرار داده اند . لذا با توجه به این رویکرد علمی در پارکها ، ضروری می نماید تغییر جهت نگاه ها به ملاحظات فرهنگی در پیرامون فضاهای فناورانه و تاثیرپذیری آن از فناوری بایستی از این مراکر آغاز گردد .

بررسی کاربرگ های طرح کسب و کار تمامی پارکهای علم و فناوری کشور نشان داده که ملاحظات فرهنگی مورد غفلت واقع می شوند . لذا می بایست در ساختار این کاربرگ ها بخشی جهت طرح و بررسی ملاحظات فرهنگی و تبعات فرهنگی ناشی از تولید محصولات فناورانه پیش بینی گردد ، ضمنا تشکیل و تدوین کمیته های فرهنگ واخلاق در فناوری در پارکها و تدوین آئین نامه هایی برای جهت دهی مناسب به گونه ای که از یک سو ملاحظات فرهنگی مورد توجه قرار گیرد و از سوی دیگر این ملاحظات مانعی بر سر راه توسعه تکنولوژی نباشند، می تواند گامی مهم باشد برای بهره برداری از فناوری در سایر حوزه های مرتبط .

بخشی از مقاله ای  پژوهشی با همین عنوان نوشته من و نوید نقوی در دومین کنفرانس ملی کارآفرینی و مدیریت کسب و کارهای دانش بنیان +