سهمار

مجید سرنی زاده

سهمار

مجید سرنی زاده

گریز از دانشگاه ضد هنجار پرور ایرانی

دیدار یکی از دوستان هم دانشگاهی سابق و روز دانشجو بهانه ای شد که در یادداشتی کوتاه به آموزش عالی نگاهی بیاندازم ، البته با اشاره ای به کارکردهای فرهنگی اجتماعی دانشگاهها . سابقه تاسیس دانشگاه های مدرن در ایران به تاسیس دانشگاه تهران در سال 1313 هَ . ش بر میگردد که بموجب «قانون تاسیس دانشگاه » مصوب هشتم خرداد 1313 ایجاد گردید و در این تاریخ از مدارس عالی که در آن هنگام وجود داشت (مانند دارالمعلمین عالی ، مدرسه  حقوق و علوم سیاسی ، مدرسه عالی طب ) دانشگاه تهران تشکیل شد و بسرعت اجزاء مختلف آن ایجاد گردید. با این تعبیر میتوان قدیمترین تاریخ تاسیس بعضی از شعب منضم شده به دانشگاه تهران را سال 1268هَ . ق . (1231 هَ . ش .) که سال تاسیس مدرسه  دارالفنون بر اثر مساعی میرزا تقی خان امیرکبیر باشد، دانست.

از منظر ارتباطات درون سازمانی پرسش درباره فرهنگ دانشگاهی و از زاویه ارتباطات بیرونی پرسش درباره نقش های اجتماعی- سیاسی دانشگاهها از اهمیت بالایی برخوردار است . تقلید گرایی ، پرهیز از برخورد نقادانه و پرسش گرانه ، تفرد و بی اعتمادی افراد دانشگاهی به یکدیگر ، تقیه و پنهان کاری ، عدم تمایل برای تلاش جدی در راه تولید علم ، حاکمیت فرهنگ سازمانی ایستا ، ضعف توجه به شایسته سالاری ، ضعف روحیه همکاری و کار جمعی ، شک سازمان یافته در اندیشه پژوهشگران و ... را از نقاط ضعف فرهنگ علمی پژوهشی کشور دانسته اند[1] . حتی پژوهشگران معتقدند که مولفه ها و ویژگی های دانشگاهی دپارتمانی ایران ، ضد هنجار پرورند تا هنجار پرور [2]. رفیع پور عواملی چون استبداد سیاسی ، سلطه نگرش خاصی از مذهب ، بی توجهی نظام سیاسی به منزلت علم و عالم ، دخالت نابجای مراکز قدرت در امور آموزش عالی، تعدد سازمان های تصمیم گیرنده و ... را به عنوان موانع رشد علمی ایران نام می برد[3]. نقاط ضعفی که ناشی از تقلیل رسالت دانشگاهها به نهادهای صرفا آموزشی بوده است. آفتی که سالها دامنگیر دانشگاههای کشور ما بوده و از سوی بسیاری از مدیران و مسئولین نیز ترویج و ابلاغ شده است و بسیاری از عوامل و متغییرهای موثر بر توسعه دانشگاهها در این رویکرد مورد غفلت قرار گرفته اند . متاسفانه این رویکرد برای کم کردن از میزان مشارکت سیاسی دانشجویان اتخاذ می شود و این در حالی است که از منظر دینی مشارکت سیاسی  فعال و حساسیت نسبت به سرنوشت خود و جامعه ، نه تنها یک حق بلکه یک تکلیف حتمی و ضروری و ارزشی مطلوب برای دانشجویان و عموم جامعه است ، و از طرف دیگر مشارکت سیاسی مردم در زمینه تصمیمات و خط مشی های سیاسی بر توسعه یافتگی فرهنگ سیاسی جامعه دلالت دارد[4] .حتی در سالهای اخیرکه وظیفه پژوهش را نیز برای دانشگاهها تعریف نموده اند ، سازوکارها ، سیاستگذاری و مدیریت پژوهش در دانشگاهها کمتر به سمت حل چالش های اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی هدایت شده است .

در هرمزگان آموزش عالی سابقه بیش از سی ساله دارد . اولین دوره های آموزش عالی با تاسیس مجموعه آموزشی پژوهشی سازمان بهداری هرمزگان و آموزشکده فنی مهندسی سازمان آموزش و پرورش در سال 1362و دانشگاه آزاد اسلامی بندرعباس در سال 1363 در مقطع کاردانی آغاز می شوند و پس از آن با تاسیس دانشکده پرستاری و مامایی در سال 1365 و دانشگاه هرمزگان در سال 1370و دانشگاه پام نور ، آموزش عالی در استان مرحله رشد کمی خود را آغاز میکند و هم اکنون بیش از بیست مرکز آموز عالی تا سطح بین المللی با ده ها هزار دانشجو در مقاطع کاردانی ، کارشناسی ،کارشناسی ارشد ، دکتری حرفه ای و دکتری تخصصی در استان ما مستقر هستند[5].اما در خصوص دانشگاههای استان چند پرسش اساسی مطرح است . رشته های تحصیلی تا چه میزان متناسب با نیازهای توسعه استان طراحی و انتخاب شده اند ؟ساختار های مدیریتی و رویکردهای آموزشی و پرورشی در این دانشگاه ها تا چه حد به ارتقاء توانمندی های علمی ، اجتماعی و فرهنگی شهروندان هرمزگانی کمک کرده است ؟  کیفیت و کمیت مشارکت سیاسی دانشگاهیان استان به عنوان نخبگان علمی چگونه می باشد ؟  این مراکز آموزش عالی تا چه میزان در توسعه علمی ،اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی و ... در استان ما نقش داشته اند ؟ چه میزان از مشکلات و چالش های توسعه استان ، مسائل مطرح شده در این دانشگاهها هستند و چه راه حل های کاربردی برای این چالشها از سوی جامعه دانشگاهی ارائه شده است ؟ آیا سازو کارها و ابزارهایی همچون رسانه برای تقویت ارتباط میان نخبگان دانشگاهی و شهروندان هرمزگانی و ارائه مباحث علمی و انتقادی جامعه دانشگاهی در سطح جامعه با هدف حل چالش ها و ارتقاء سطح دانش عمومی بکار گرفته شده اند ؟ نقش مدیران و اعضاء هیات علمی این دانشگاهها در شوراها و نهادهای برنامه ریز و تصمیم گیرنده و سیاستگذار استان تا چه اندازه است؟ رویکرد عمومی سازی علم تا چه اندازه در دستور کار و برنامه دانشگاههای استان اهمیت داشته است[6] ؟ چه میزان برای ارتقاء فرهنگ دانشگاهی استان سرمایه گذاری شده است ؟ و...

بی شک ارائه پاسخ  به این پرسش ها فقط از جامعه دانشگاهی استان برمی آید ، البته از بخش مستقل این جامعه و بالاخص دانشجویان اندیشمند و دغدغه مند . البته باید اذعان کرد که افزایش آمار تحصیلکردگان استان و تاثیرات غیر مستقیم فرهنگی و اجتماعی این افزایش میانگین سواد عمومی در جامعه کاملا مشهود است اما دغدغه اصلی تغییر هدفمند ، پرشتاب تر و اصلاحات برنامه ریزی شده و مستقیم ناشی از وجود دانشگاههای استان است. به عنوان مثال از نیمه دوم دهه هفتاد با تاسیس و تقویت کانونهای فرهنگی و اجتماعی و انجمن های علمی و انتشار نشریات متعدد دانشجویی در دانشگاههای استان ، تقویت روحیه انتقادی ، پرسشگری و حرکت به سمت تقویت نقش سیاسی و اجتماعی دانشگاهها آغاز شد . تاثیرات این حرکت شامل برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری دانشجویی ملی و منطقه ای در دانشگاههای استان ، تقویت ارتباطات خارج سازمانی دانشجویان با نهادهای مستقل فرهنگی و هنری و برگزاری نشست های متعدد فرهنگی ، هنری و سیاسی در دانشگاهها و انتشار نشریات علمی و انتقادی متعدد ، تربیت مدیران جوان برای آینده با تفویض اختیار به دانشجویان فعال در کانونها و انجمن ها  ، ایجاد فرصت آزمون و خطا با هدف تقویت توانمندیهای آنان بود[7] که متاسفانه در میانه این راه و از نیمه دوم دهه هشتاد دانشگاههای استان ما همچون سایر دانشگاههای کشور ، رویکردهای انتقادی را برنتافتند و بسیاری از این انجمن ها و کانونهای اندیشه ورزی به فراموشی سپرده شد .

امیدواریم توسعه و احیاء کانونهای اندیشه ورزی دانشجویی در کنار سایر برنامه های توسعه کمی و کیفی در دانشگاههای استان مورد توجه ویژه قرار بگیرد و بتوان برای دهها پرسش مطرح در این حوزه پاسخ هایی متقن یافت و کمی از دانشگاه ضد هنجارپرور فاصله گرفت .    



[1] " فرهنگ علمی پژوهشی ایران : بررسی قابلیت ها و تنگناها " ، طایفی ، فصلنامه سیایت علمی و پژوهشی رهیافت،1378

[2] " سوگیری هنجاری در علم و تحقیقات دانشگاهی ایران " ، قاضی طبابائی ، به نقل از مقاله " آسیب شناسی نظام علمی ایران " ، کتاب ماه علوم اجتماعی ،1381

[3] " موانع رشد علمی ایران و راه حل های آن " ، رفیع پور ، شرکت سهامی انتشار ،1381

[4] " آسیب شناسی مدیریت توسعه در ایران " ، ترابی ، فصلنامه دانش سیاسی ،1384

[5] دستیابی به اطلاعات بیشتر و دقیقتر در خصوص تاریخچه دانشگاههای استان هرمزگان پژوهشی مفصل را می طلبد .

[6] حوزه پژوهشی که با عنوان ارتباطات علم از آن یاد می شود و به سازوکارهای عرضه ی علم  به عموم مردم و تاثیرات این گونه عمومی سازی می پردازد . 

[7] مشاهده میدانی شخصی اینجانب در دوران دانشجویی

 

 

Black box Theater

تصاویری از سالنهای بلک باکس و استودیو ( رویای پلاتو آفتاب )

مختصری درباره حکیم رازی

(به بهانه پژوهشی که درخصوص حکیم رازی داشتم و منجر به انتشار مقاله " مطالعه تاریخی اخلاق پزشکی رازی "  در مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی شد .)

ابوبکر محمد بن زکریا بن یحیی " صیرفی " [1]رازی ( زاده 251-درگذشته 313 ه ق) حکیم طبیب کیمیایی، طبیعت شناس شیمی دان ، علامه علوم اوائل ، فیلسوف منطقی جدلی ، جالینوس مشرق زمین و طبیب مسلمان ، بزرگ ترین پزشک بالینی و مارستانی[2] در سده های میانه به شمار آمده است .(4) درباره نبوغ رازی همین کفایت میکند که اکثر مورخین اتفاق نظر دارند که او در بزرگسالی به آموزش حکمت و طب پرداخته و این در حالی است که در مدتی اندک تا پایان عمر خویش شهرتی کم نظیر در طب و طبابت یافته ، قریب به دویست و هفتاد و سه عنوان اثر در علوم مختلفه تالیف نموده که بیش از یکصد عنوان آن در پزشکی و فنون وابسته به آن می باشد ، به مدیریت بیمارستانها پرداخته ، شاگردان بسیار تربیت کرده است و آنقدر درپزشکی غور کرده که توانسته طبابت دو شهر بزرگ مانند ری و بغداد را مسخر خود کند .( 5)

درباب عقاید و حکمت رازی نخست آنکه خود در رساله سیره الفلسفیه اش سقراط را پیشوای خویش معرفی می کند (6) .دکتر اذکائی در کتاب حکیم رازی بیان می کند که رازی به عنوان نماینده خردگرایی عصر خویش ، یاد آور جنبش روشنگری در اروپای سده هجدهم است ، مبین تصور پیشرفت علمی و تنها شخصیت مستقلی به شمار می رود ، که بر ستیغ انسان گرایی ایرانی و دانش و خردورزی ایستاده است . رازی  اعتقاد به علم شهود ( وحی) نداشت  ، بل معتقد به معرفت تجربی یا علم حصولی بود (4). رازی نجات نفوس را از طریق فلسفه - رسالت فلسفه - می دانست و در پاسخ به پرسش اسماعیلیان که آیا فیلسوفان دچار خطا نشده و سخنی به دروغ نگفته اند؟ جواب می دهد : بحث بر سر خطا و دروغ نیست ، هر یک از آنان - فیلسوفان - کوششی کرده اند و به خاطر همین کوششها در مسیر حقیقت قرار گرفته اند . (7 ) اعتقاد به عقلانیت را شاید بتوان به عنوان اصلی ترین شاخصه اندیشه رازی مطرح کرد که نتایجی چون باور به برابری ، آزادی و استقلال انسانها نتیجه ناگزیر آن خواهد بود . (8) رازی  در الهیات خود توحید را می پذیرد اما نبوت و معاد را مورد نقد قراد می دهد . اندیشه رازی دائرمدار خرد باوری اوست ، اصالت عقل و کفایتی که او برای خرد ورزی قائل شده است راه را بر پذیرش دعوت نبوی می بندد ( 9 ) این نکته می تواند موید نگاه متفاوت - متفاوت از نگاههای ادیان ابراهیمی - او در خصوص کرامت انسانی باشد . در بسیاری ادیان کرامت انسانی درارتباطی تنگاتنگ با ایدئولوژی او مطرح می شود که با تغییر پیشوا و ایدئولوژی ، کرامت انسانی وی نیز قابل سلب است اما آنچه در نگاه رازی ما را به کرامت انسانی[3] در معنای مدرن آن یعنی به عنوان ویژگی غیر قابل سلب نزدیک میکند باور او به عقلانیت و پیشوایی خرد و نتایج آن یعنی برابری و آزادی و آزادگی انسانهاست . در باب اول کتاب طب روحانی او پس از بیان قدر و منزلت عقل بیان می کند :" ... در تمامی اموربه آن ( عقل) مراجعه کنیم و امور را با محک عقل معتبر بدانیم و در انجام آنها بر عقل تکیه کنیم .اگر عقل بر انجام امور صحه گذارد ، آنگاه دست بکار شویم و اگر تائید عقلانی در کار نبود از ارتکاب بدانها منصرف گردیم " (10) . رازی درباره برابری می گوید : "همه افراد بشر متساوی اند وهرگز قابل تعقل و قبول نیست که یک فرد برگزیده هدایت سایر انسانها را بر عهده داشته باشد" ( 7 ) . اشاره به اصطلاح کرامت انسانی در اندیشه رازی از آن جهت اهمیت دارد که این مفهوم در اخلاق پزشکی مدرن به عنوان خط قرمز نتیجه گیریهای اخلاقی و تامین حقوق اساسی بیمار و نیز مفهومی مشترک برای گفتگوهای میان فرهنگی کارکرد دارد ( 11). البته نباید از این نکته نیز گذشت که ماهیت انسانی درنگرش نظریه پردازان عصرهای مختلف و جوامع متفاوت معانی بسیار متنوعی دارد . هیچ تعریف نظری کاملی از ماهیت انسانی  در سطح جهانی در دست نیست و در ضمن درک عملی مشخصی هم از نظر زیست شناسی یا روان شناسی از ماهیت انسان وجود ندارد ( 12). محمد بن زکریای رازی یک نظام منسجم فلسفی نداشت اما در مقایسه با عصری که در آن می زیست او را باید نیرومند ترین و به اصطلاح آزاد اندیشترین متفکران در اسلام و شاید در تمام تاریخ فکر بشری به حساب آورد ( 13) .متاسفانه بسیاری از آثار مکتوب رازی از بین رفته ولی چون اندیشه های او چالش برانگیز بودند بسیاری از متفکرین اسماعیلی در رد نظرات او کتابها و مطالب بسیار نوشته اند و همین امر باعث شده بخشی از آثار مفقود او بدست ما برسد (14). حکمت رازی در طب معرفتی تلفیقی است و در آن معارف کهن ایرانی و یونانی و هندی به گونه ای پربار ممزوج گشته  است (15). با توجه به نکات مختصری که در خصوص عقاید رازی و شاکله های مکتب او بیان کردیم بی شک بررسی نتایج  این نوع جهان بینی  کم یاب در حوزه  تاریخ اخلاق پزشکی اهمیت می یابد .



[1] به معنای زرگری که اشاره به حرفه خانوادگی رازی دارد.

[2]  به معنای بیمارستانی می باشد . مارستان تازی شده بیمارستان است .

[3] Human dignity