قدمگاه
مقدس بودم و پاک
تاک از همه پرستندگان
پرده دارم
تو خواستی باشی
و اینک پرده در
تو آن نیستی ؟
که هر شب سر در حلقوم چاه من یک چشمت اشک بود ؟
و من برایت خون می گریستم؟
من آن سرزمین مقدسم !
این رد پا که سر تا ته من میبینی
اثر انگشت چشمان تو بود
آنگاه که نصر من ا... و فتح قریب می خواندی
من آن سرزمین مقدس بودم
قدمگاه تو شدم و تا انتها در من رفتی
و نیستم دیگر.
...
قدمگاهی نامقدس .
اثر انگشت چشمان/خیلی برام سخته
سخته دیگه
سپاس
سلام به روزم مجید
درود
سپاس
سلام
با مطلبی درباره تئاتر به روزم
http://teygar.persianblog.ir/post/9/ ببین
هذیان
سلام
به بهانه انتشار آلبوم خیال از محمد شهسواری ....هرمز نو را بخوانید...
حتما
سلام مجید
لینک احسان رو درست کن
چه رسمی است کمی کمش کن.
سلام
سعی میکنم
........................................................مرگ گروم شما را میخواند موفق باشید
http://lakposht.blogsky.com
سلام مجید اون دوتا رو حذف کن
این درسته خوب باشی
بیاین بریم به جهنم
جهنم که خبری نیست
همه چی آرومه
تو به من دل بستی
من زیاد از شعر مثل خیلی چیزای دیگه سر در نمی آرم. ولی این (اثر انگشت چشم های تو ) خیلی باحال بود.
متشکرم از محببتون
جالب بود.موفق باشی
سلام
مرگ اردیبهشتی استاد در تاگ