سهمار

مجید سرنی زاده

سهمار

مجید سرنی زاده

کتابخانه شهدا و مسئولیت ما

 

 

 

 آقای شهردار 

کتابخانه ی شهدای بندرعباس به چشم انداز گردشگری این شهر آسیب می رساند یا قلیان فروشان حاشیه ی ساحل ؟ یک مکان فرهنگی که می تواند از همان جاذبه ها باشد را مُضر می دانید اما ریختن فاضلاب به دریا، بوی تعفن جوب ها ، رژه ی ارتش موش ها و هزارمورد ریزو درشت دیگر را نادیده گرفته اید ؟ 

جناب استاندار

شما که از این تخریب حمایت کرده اید چه چیز را میراث فرهنگی می نامید . آیا کتابخانه ی شهدا به عنوان نخستین کتابخانه ی بندرعباس که شروع بسیاری از حرکت های فرهنگی را به خود دیده و صاحب پیشینه ی درخشان فرهنگیست را نمی توان به عنوان میراثی از فرهنگ برشمرد؟ شما با تخریب میراث فرهنگی یک شهر موافقید ؟ 

حریم شصت متری دریا و توسعه ی شهری نمی تواند بهانه ی مناسبی برای تخریب این ساختمان باشد. شهرداری بندرعباس که مورد های بسیاری از تخلفات قانونی (مسئله ی پارکینگ طبقاتی ، بازار ستاره ی شهر ، مجتمع سیتی سنتر و ... ) را در کارنامه دارد چگونه دم از قانون می زند ؟ اگر حریم شصت متری دریا و ممنوعیت ساخت و ساز در آن مطرح است، که بحث تخریب ساحل تاریخی سورو و ساخت همین بلوار ساحلی که حالا کتابخانه ی شهدا را مانعی بر آن می دانید، مگرچیزی غیر از تجاوز به حریم شصت متری ساحل و دریاست؟ به عنوان مجریان قانون بد نیست به " بند « ج» ماده 6 اساسنامه سازمان زمین شهری مصوب 30/3/61 و ماده 10 قانون اراضی شهری مصوب 1360 و همچین ماده 11 قانون اراضی مستحدث و ساحلی مصوب 1354 " نگاهی بیندازید.
سه سال تمام گذشت و حالا کتابخانه ی 37 ساله شهدا منتظر تایید نهایی حکم شهادتش است. ازسال 89 کمر به نابودی این کتابخانه بسته شد، یک مکان فرهنگی دیگر در لیست نابودی اما اعتراض های مقطعی این موضوع را سه سال به تعویق انداخت و امروز دوباره اما جدی تر از پیش شمارش معکوس برای تخریبش آغاز شده؛ وقتی کتابخانه به عنوان یکی ازمهمترین عوامل ارتقا ی فرهنگ در جامعه تعطیل ، و 45 هزارعنوان کتابش در انبار نمور دیگر کتابخانه ی بندرعباس با جوندگان در حال جدال است یعنی یا درک درستی از فرهنگ نداریم یا اینکه فرهنگ را به عنوان تاثیر گذارترین عامل در جامعه نادیده می گیریم . با توجه به نمونه های عینی که روزانه شاهد آن هستیم ـ نه کتمان واقعیت با تبلیغاتی که در ابتدا به آن اشاره شدـ وقتی یک کتاب خانه تعطیل و درلیست تخریب قرار می گیرد طبیعیست و باید، چاقو کشی ، دزدی های خیابانی و ناامنی بیش از پیش نمود پیدا کند . بسیاری از مشکلات امروز بندرعباس ریشه در نبود همین فرهنگ یا سطح پایین آن دارد.
شهردار در تخریب پافشاری و استاندار ی نیز حمایت می کند . این تنها یکی از مواردیست که می توان در مورد بی توجهی یا عدم شناخت صحیح از فرهنگ نام برد . اما این عدم توجه تا کجا ادامه دارد ؟ تا کجا باید ادامه داشته باشد؟ هنرمندان هرمزگان بارها این عدم توجه و خطری که جامعه را تهدید می کند را گوشزد نموده اند. اما انگار گوشی برای شنیدن نبوده . هر بار ما خود را ناگزیر ازگفتن دیدیم و پنداشتیم که این بار نگرانی و هشدار جامعه ی هنری در عملکردها تاثیر خواهد داشت. اما دریغ از ذره ای، و این بار نیز چون گذشته ناگزیریم از گفتن ،اما بیان نگرانی خود را این بار با یک پیشنهاد و هشدار مطرح میکنیم.
که می شود گام مثبت را از همین کتابخانه و لغو تخریب آن آغاز کرد. بگذارید دوران کوتاه باقی مانده از مسئولیتتان آرام و با خاطره ای خوب از شما طی شود. اما اگرگوش شنوایی نیست. امضا کنندگان این بیانیه به عنوان هنرمندانی که خود را در برابر مردم و جامعه مسئول می دانند این بار و در برابر تخریب این مکان فرهنگی می ایستند و سکوت را جایز نمیدانند.** 

** نامه هنرمندان استان     

در همین رابطه ++

 

آه پدر ، پدر بیچاره ، مادر تو را در گنجه آویزان کرده و من دلم سخت گرفته است*

  

 

این روزها خبرهای ناگوار حکایت میکنن که این قفل های زنگ زده کلیدی می خواد نه از این جنس . از کلید گم شده نجات کتابخانه بزرگ و پیر شهر گرفته تا کلید حفظ سرمایه های انسانی . شنیدم که آقای عطایی از دانشگاه فرهنگ رفته ، چرا ئیش رو نمی دونم . اما می دونم عطایی سخت تر از اونه که ساده رسالتش رو رها کنه . مردی که سالها فارغ از همه حملات و فشارها برای راه اندازی رشته های هنری در دانشگاههای استان کفش های آهنین به پا کرده بود ، امروز فرزند نوپاش رو ازش گرفتن و این چقدر برای یک مرد سخته که ناپدری ها فرزند رو پرورش بدن . به امید اونکه استاد برگردن و فرزند دردامان پدر رشد کنه .    

 در همین رابطه +

 

 

* نام نمایشی از آرتور کوپیت  

- تصویر مربوط به تقدیر از  بازیگری استاد عطایی سی و نه سال پیش در خانه فرهنگ